ورزش بوشهر: حالا که خواب خیلی ها که بقول خودشان دلسوز و جان بر کف ایرانجوان بودهاند تعبیر شده است بفرمایند از این سقوط های پیاپی ایرانجوان در این دو سال چه چیزی دستگیرشان شده است، بنظر میرسد ایرانجوان خودش هم از این مصیبت هائیکه در این دو سال بر سرش آمده بود غضبناک و خسته شده بود و احتیاج به یک آرامش داشت که بجز رفتن هیچ راهی برایش نمانده بود شاید این رفتن دردناک خیلی ها را خوشحال کرده باشد اما ایرانجوان در این هفت دهه اینقدر دوست داشتنی و بزرگ بود تا خیلی از چشم ها براش گریان باشد و این اشکهای واقعی اثرات خودش را بر خاک پاک بوشهر مظلوم که حالا یکی از فرزندان خود را از دست داده خواهد گذاشت و از این خاک خیلی زود ایرانجوان دوباره رویش خواهد کرد و با یک جامه و لباس نو در فوتبال استان بوشهر بزرگی خواهد کرد واقعا این رفتن غریبوار ایرانجوان ما را از خواب غفلت بیدار نکرده است، واقعا ایرانجوان برای رفع تشنگی بازیکنانش حتی چند بطری آب معدنی دیگر له له نخواهد زد، آیا دیگر برای رفع گرفتاری هایش در کوچه پس کوچه ها برای گرسنگی بازیکنانش و جمع آوری چند تومان پول دست به دامان این و آن نخواهد شد از دوریت چه بنویسم که هر چه مظلوموار بر سرت آمد با دستان کسانی به اینجا رسید که قرار بود حافظت باشند و از تو نگهداری کنند، تُف بر دنیائی که هنوز نمی داند پهلوان زنده را عشق است در زندگیتان با ایرانجوان زنده چه کردید دیگر دیواری وجود ندارد که پشت آن قایم موشک در بیاورید و قصه کی بود کی بود من نبودم به بخورد مردم بدهید، خاک بر سر دنیائی که بعضی ها حتی حاضر نشدند دو قدم پیش روی خود را هم ببینند که چه بر سر ایرانجوان میآید.
از آقای وزیری بگوئیم از هیئت موسس و هیئت مدیره بگویم ریز شویم و به دنیای خاموش ایرانجوان حساس شویم و کالبد شکافی کنیم همه علت این رفتن را میدانند، مریضی که دو سال روزگار با درد زندگی کرد و هیچکس حاضر نشد که این غده چرکین سرطانی تفرقه و بیتفاوتی و جهالت را از پیکره او بیرون بکشد تا روز مرگش در یک چهارشنبه نحس رقم بخورد.