ورزش بوشهر: صعود شاهین شهرداری بوشهر به لیگ برتر اتفاق اجتماعی- ورزشی مهمی برای مردم آن دیار است. این را می شود از حضور و هلهلهه هواداران شاهین در ورزشگاه دستگردی در روز بازی با سرخپوشان پاکدشت بهتر فهمید و درک کرد.
بعد از صعود اما داستان فرق کرده است. همه جا می گویند و می نویسند قانون اجازه تیمداری را به شهرداری نمی دهد اما نمی گویند کدام قانون.ملاک اگر بخشنامه وزارت کشور است که بخشنامه تاب تعارض و تقابل با قانون را ندارد و معیار چنانچه تبصره دوم ماده 94 قانون برنامه ششم است که آن هم مربوط به بودجه کل کشور است و سهم شهرداری ها از بودجه چشمگیر نیست. شهرداری ها درآمدهای متغیر یا پایدار مجزای از بودجه دولتی دارند که حتی دیوان محاسبات هم بر آن حق نظارت ندارد. تفسیر موسع قانون به این شکل که پیامدش مبارزه با نشاط جامعه است را در هیچ مکتب حقوقی نمی پذیرند.
با فرض پذیرش تبصره دوم ماده 94 قانون اخیر الذکر، اختلاط قوانین عام و خاص هم بلاوجه است.قانون برنامه ششم یک قانون عام است اما شهرداری ها قانون خاص دارند و از همه مهمتر سازمان فرهنگی- اجتماعی-ورزشی شهرداری بوشهر دارای اساسنامه ای است که در سال 1395 توسط سازمان شهرداری ها و دهیاری های وزارت کشور- همان وزارت کشوری که بخشنامه عدم تیمداری را صادر کرده – به تصویب رسیده است. در بند ششم ماده 55 قانون شهرداری ها، شهرداری مکلف به کمک به ورزش است بی آن که تفکیک و انحصاری در بین مقوله حرفه ای، همگانی و قهرمانی در آن ذکر شده باشد.
در بند پنجم ماده 4 اساسنامه سازمان فرهنگی- اجتماعی- ورزشی بوشهر ایجاد طرح برای گذران مطلوب اوقات فراغت و ارتقای نشاط و شادی شهروندان به عنوان یکی از موضوعات فعالیت سازمان مذکور قید شده است.متولیان امر و مخالفان تیمداری شهرداری ها این بند را چگونه تفسیر و تحلیل می کنند؟کدام طرح فرهنگی ورزشی می تواند به اندازه حضور شاهین در لیگ برتر می تواند اوقات فراغت شهروندان را به نحو مطلوبی پر کند و شادی و نشاط عمومی را به دنبال داشته باشد؟
بی دلیل قانون را علیه مردم تفسیر نکنیم. قانون های دست نوشت بشر قرار است شالوده ای برای بهبود روابط و مناسبات در جامعه باشد نه تیشه ای برای قلع و قمع آرزوها و آمال مردم. این همه تیم در لیگ برتر بودجه دولتی را با کمی انحنا در مسیر رساندنش به خزانه باشگاه ، مصرف می کنند و آن همه شهرداری در لیگ های مختلف از جمله سطح اول والیبال مشغول تیمداری هستند اما حالا در بوشهر، قانون ردای بی رحمی اش را بر تن کرده و هل من مبارز می خواند و حریف می طلبد. این داستان ها را تمام کنید. این بار که شاهین درست و اصولی پا گرفته و تا اینجا راهش را آمده میلگرد به چرخ آن نیاندازید.
نجابت مردم آن سرزمین انگار بستر خوبی است برای اجرای همه قوانین تستی پر از غلط های اجرایی . هر بند این قوانین ده ها رای وحدت رویه و استفسار نیاز دارد. یک بام و دو هوا هم که بیداد می کند.تیم های بی هواداری مانند سایپا و پیکان لابد امرار معاششان از ارثیه آبا و اجدادی است و هیچ لوله تزریق بودجه دولتی و عمومی ندارند و فقط شاهین پر هوادار دستش در کیسه بیت المال است. بگذارید این مردم به شادی شان برسند. چیزی از میز و صندلی های وزارت کشور کم نمی شود.